بي بهونه

اين روزا اصلا حالم خوب نيس نميخوام حتي به صميمي ترين دوستمم ازحال بدم بگم  دااااااااااااااااااااااااااااااغونم كاش يكي بود منو ميفهميدتامجبورنبودم روبروي مانيتوروقتي اشكام جلو چشامو ميگيره اينجور با دكمه هاي كيبورد از بدبختي هام بنويسم...........

خدايا درليست بندگانت اشتباهي شده اخه اسم من كه ايوب نيس...

حالم از اين زندگي داره بهم ميخوره اصلا ديگه نميخوام كسي دركم كنه نميخوام ديگه كسي بفهمتم ديگه نميخوام .....ديگه نميخوام.......

اين روزها فقط دلم ميخواهد كسي آرام بگويد بميري ايشاالله ومن بلند بگويم:آمييييييييييييييييييين

اصلا من واسه چي زنده ام......خدايا باتوام جواب بده

چرا اين زندگي تموم نميشه..تاكي بغض تاكي گريه تا كي......... ديگه بغض نميزاره بنويسم باي

+نوشته شده در شنبه 18 خرداد 1392برچسب:,ساعت18:52توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 

 این دعا را منتشر کنید و ببینید چطور غم هایتان از بین میرود:

   ((سبحان الله یا فارِجَ الهَمّ و یا کاشفَ الغَم فرِّجْ هَمّی و یَسِّرْ

 امری و ارحَمْ ضعفی و قِلةَ حیلتی و ارزُقنی من حیث لا اَحتَسِبُ یاربّ

 

العامین))
ترجمه:
منزه است خداوندی که بر طرف کننده غم ها است. غم و مشکل من را برطرف کن،
بر ضعف و کمی چاره ام رحم کن و مرا از جایی که گمان نمی کنم روزی ده ای
پروردگار جهانیان.

 

 

 

 

  حضرت محمد (صفرمودند : هرکس مردم را از این دعا با خبر کند در گرفتاریش

 

  گشایش پیدا می کند.منبع:www.maryam77.lxb.ir

 
 

+نوشته شده در پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:,ساعت11:32توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 همــــیشـه دقــیقا وقـــــتی پـُر از حـــرفم

...وقتـــی بغــــض میکـــُنم

...وقتـــی دآغونــــم

...وقــــتی دلــِم شکــــستـه


...دقیقــــا همیـــن وقـــــتا

:آنقــــدر حــرف دارم کـــه فقــط میتونــم بگـم

 

...بیخـیال  

 

دیگر یاد گرفتم نه عاشق شوم ...

 

نه به کسی عادت کنم...

 نه از تو کسی را بخواهم...

 نه دلتنگ بنده ات شوم... 

فقط تو را عبادت می کنم...

 

هیچ انتظاری ازکسی ندارم


هیچی برایم مهم نیست

این نشان دهنده قدرت من نیست!

مسئله ، خستگی از اعتمادهای شکسته است ..

منبع:www.saba66.lxb.ir

 

+نوشته شده در پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:,ساعت11:28توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

چندتا پست قبلي كه درباره ي خدابود از اين وبه:www.az-tabar-e-baran.lxb.com

خييييلي دوستون دارم بانظراتتون خوشحالم كنيد

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت10:33توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

به نام خدایی که ؛

 

دغدغه ی از دست دادنش را ندارم ....

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت10:31توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

سنگینی باری که خداوند بر روی دوش ما میگذارد ،

 

آنقدر نیست که کمرمان را خرد کند

 

 

آنقدر است که ما را برای دعا کردن به زانو در آورد.

 

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت10:29توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

مطالب بعدي هم از اين وبه:www.class303.lxb.com

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت10:24توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم:



1.الان 
توی اینترنتی


2.الان توی وبلاگ باحالی هستی(اعتماد ب نفسو باش).


3یک انسان هستی


4.الان داری پست منو میخونی


5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ


7.الان داری امتحان میکنی


8.الان خنده ات گرفت


9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته ام


10.الان چک کردی ببینی واقعا جاانداختم عدد 6رو یا نه


11الان باز خندیدی


12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم


13الان چک کردی ببینی کدومه


14. پیداش نکردی و داری فحشم میدی


15ولی نمیدونی که منم دارم به تو میخندم چون منظورم


عدد 1 بود که 8 بار تا الان نوشتم ..

 


 

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت10:19توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 

/

خوردن چیپس توی یک جمع و جلو مردم


طنز؛ پسرها چطوری چیبس می خورند؟!

 

اماوقتی هیچکسی نیست



طنز؛ پسرها چطوری چیبس می خورند؟!
 

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت10:17توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

/

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت10:13توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

سلام بچه ها چطوليد؟منكه اصلا خوب نيستم ولي اميدوارم به همتون خوش بگذره پست بعدي از اين وبه:www.my-you-live.mahtarin.com

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت10:10توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

گویند: زمانی که خداوند انسان را آفرید 30 سال به او عمر عنایت فرمود و به خر و سگ ومیمون نیز 30 سال عمر داد. سپس به فرشتگان دستوری داد.فرشتگان پیش خر رفتند وبه او گفتند تو 30 سال در زمین عمر می کنی ودر این مدت باید برای انسان ها کار کنی سپس خر گفت: 30سال حمالی کردن زیاد است 15 سالش را نمی خواهم. سپس فرشتگان پیش سگ رفتند وبه او گفتند: تو 30 سال عمر می کنی و در این مدت باید برای انسان ها نگهبانی بد هی سپس سگ گفت:30 سال خیلی است 15 سالش را نمی خواهم.سپس فرشتگان پیش میمون رفتند وبه او گفتند: او 30 سال عمر می کنی ودر این مدر باید برای انسان ها شکلک در بیاوری وانها را بخندانی سپس میمون گفت:30سال حوصله ی این کار ها را ندارم 15 سالش را نمی خواهم. سپس 15 سال خر وسگ ومیمون را به انسان دادند و او 75 سال عمر میکند.وبه این دلیل است که انسان ها تا 30 سالگی خوب آدم اند از آن پس تا 45 سالگی مثل خر کار میکنند تا پول وثروت بدست آورند.واز 45 سالگی تا 60 سالگی مثل سگ از اموال وثروتشان مراقبت می کنند.واز 60 سالگی تا75 سالگی مثل میمون برای نوه هایشان شکلک در می آورند.

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت10:7توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

سلام دوستاي نازم ممنون كه مثه هميشه واسم نظرگذاشتين.يه كم اين روزا قاطي كردم واعصاب درستو حسابي ندارم نميدونم چم شده اصلا حوصله ي نتم ندارم زدم به سيم آخر.........

اصلا حوصله ي درس خوندنم ندارم اتاقم شده..........اتاقم ديگه اصلا قابل سكونت نيس ومنم اعصاب جم كردنشو ندارم.راستي دوتا پست قبلي رو از اين وب برداشتم:www.tanavo.loxblog.com دوس داشتين سربزنين

+نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت20:17توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |


سخته درسم . . . 
رسیده وقته رفتن . . . 
سره امتحانی که میدونم تهش ردم . . . 
حس میکردم حرفای استاد با خرخوناشه . . . 
اونجا بود که فهمیدم این قصه اولاشه . . . 
وقت امتحانو ریدن به برگمه . . . 
تو خودت میدونی که ریدم الکی جو نده . . . 
حرفای خانوادمم که نمک زخممه . . . 
تنها دلخوشیم ترم ها بعدمه 
و باز منمو حسرت یه نمره ی بیست 
که استاد بنویسه گوشیه ی لیست 
میدونی چند بار افتادم برای یه درســـــــــــــ بگذریم 
دیگه بیست گرفتنشم برام مهم نیست 
تو که میدونستی من دانشجوی ترم آخرتم . 
بگو با من دیگه چرا د آخه نوکرتم
 
 


+نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت20:12توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |


مردی به همسرش این گونه نوشت:

عزیزم این ماه حقوقم را نمی توانم برایت بفرستم به جایش 100 بوسه برایت فرستادم. 

عاشقتم اميدوارم حالت خوب باشه 

همسرش بعد از چند روز اینجوری جواب داد : 

عزیزم از اینکه 100 بوس برام فرستادی نهایت تشکر را می کنم . ریز هزینه ها :

1) با شیر فروش به 2 بوس به توافق رسیدیم.

2) معلم مدرسه بچه ها با 7 بوس به توافق رسیدیم ! 

3) صاحب خانه هر روز می اید و 2-3 بوس از من می گیرد .

5) با سوپر مارکتی فقط با بوس به توافق نرسیدیم بنابرین من آیتم های دیگری هم به او دادم. 

5) سایر موارد 40 بوس . 

نگران من نباش!! هنوز 35 بوس دیگر برایم باقی مانده که امیدوارم بتونم تا اخر این ماه با اون
سر کنم
 

+نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت20:1توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

سلام دوستاي گللللللللللللللللللللللللللم اميدوارم حال همتون خوب باشه وبهتون خوش بگذره.امتحانام تموم شد ويه ماه ديگه كنكور  دارم.

 
زندگی
چه با خلاف
چه بی خلاف
چه برخلاف
میگذرد …

 


متن بالا رو از اين وب برداشتمwww.azizakjon.loxblog.com

به خودم قول دادم اگه مطلبي رو از جايي برميدارم حتما منبعش رو هم ذكركنم تا به درياي گناهام حق الناس هم اضافه نشه.

امروز روز آخري بود كه به عنوان دانش آموزميرفتم مدرسه حس گنگيه نه ميتوني خوشحال باشي نه ناراحت....بعد از 12 سال مدرسه رفتن تعطيييييييييل.امروز كلي بادوستام وعقشم عكس انداختيم و خوش گذشت.فعلا باي تا هاي

+نوشته شده در شنبه 11 خرداد 1392برچسب:,ساعت18:44توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 

 

سلام دوستاي ناز خودم خوبيد؟؟؟؟؟؟

از پريروز حالم فوق العاده بهتر شده وخييييييييييلي حالم خوبه.شنبه قراره آخرين امتحانمو بدم وخلااااااااااااااااص آخيش 

سه تا تاپيك بعدي رو از يه وبلاگ برداشتم دوس داشتين سر بزنيدahmad2020.lxb.ir

+نوشته شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:,ساعت11:48توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 

 

 

 

بیشترین دروغی که در این دنیا گفته ام…

 

این کلمه است….خوبم…

+نوشته شده در چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:,ساعت21:1توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 هرکاری دلمون می خواد می کنیم،

غافل از چشمای نگران خدا که به ما نگاه می کنه!!!

+نوشته شده در چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:,ساعت20:57توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 

+نوشته شده در چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:,ساعت20:55توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 زبان نفهم بهانه گیر...

دلم را می گویم...

از من تو را می خواهد...

صد بار بهش گفته ام در هر کاری دخالت نکن...همین که خون پمپاژ می کنی کافی است...

اگر هم خسته شدی اجباری نیست به کار....

+نوشته شده در چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:,ساعت20:53توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 خــدآیـــآ دیــــدی؟؟؟؟!!!

 

 

کــــــــلی بــــآرانـ فــرستآدی
تـــآ ایـــن لــکهـ هآ را از
دلــــــم بـــشویی....!!!
مــــن کــهـ گفــــــتهـ بــــودمـــ لـــکهـ نیـــست!!!
زخــــم اســـت...
زخــــــــــم........!!!!

+نوشته شده در سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:,ساعت11:31توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

  

در زندگی

هرکسی را که دوسـت بـداری از او ضعیف تری

زیرا برای "راضـی نگـه داشتـنش"

حاضری دست به هرکار اشتباهی بزنی...

+نوشته شده در سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:,ساعت11:19توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 خدایااااا
یک مرگ بدهکارم و هزاران هزار آرزو طلبکار
دیگه بریدم و خسته ام
یا طلب ام را بده یا طلبت را بگیر :|

+نوشته شده در سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:,ساعت11:18توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 آن هنگام که دوست داری دلی را مالک شوی رهایش کن

پرنده در قفس زیبا نمی خواند

گرچه برایت تمام لحظه ها رانغمه خوانی کند

بگذار برود ...

تمام افق ها را بگردد و آواز سر دهد .

صبور باش و رهایش کن

گفته اند : اگر از آن تو باشد باز می گردد و اگرنباشد ...

یادت باشد قفس ،آفریننده ی عشق نیست

 

 

 

گمان نبر که دانه های رنگارنگ دل ، طبیعت آزاد این پرنده ی زیبا را اسیر تو می کند

می دانم ... می دانم ... که رها کردنش رنج می آفریند.

زیرا چه بسیار رهایی ها که به دلتنگی ها و گاه فراموشی ها می انجامد.

اما ماندن بی آنکه صادقانه دل سپردنی باشد رنجیست دردناکتر.

 

 

 

 

و در آن زمان که با کمترین خطایی روزنه ای در دل قفس باز شود میگریزد

آن هنگام را جه توانی کرد ؟

تو می مانی و این همه روزهایی که رنج برده ای اهلی شدنش را

رهایش کن ...

دوست داشتن را رهایی است که زیبا می کند

 

 

پرنده ای که به تمام باغ ها سر می زند

به تمام گل ها عشق می ورزد و

تمام سر شاخه های درختان را تنها لحظه ای میهمان می شود

واز تمام چشمه سارها می نوشد

و حتی می گذارد

شیطنت کودکان، بال او را زخمی کند

 

ایا نگه داشتنش در قفس تو را شاد میکند؟

 

ولی

اگر به سویت بازگشت بدان همیشه با تو می ماند.

و اگر رفت و دل به باغی دیگر سپرد ، به گلی دیگر

و شاید قفسی دیگر .

پس از آن تو نیست ...

بگذار رها باشد

 

دوستش بدار ...

اما گمان نبر که با اسارت ، دلی از آن تو می شود

بگذار مهر ورزیدن تو سیرابش کند

اما نگذار قلبت را گِل آلود کند

عشقی  بورز که تو را زلال تر و زیباتر می کنند 

 


چه کسی گفت که عشق یعنی مالک شدن ؟

عشق یعنی درون قلب دیگری عظمت و جانی دوباره یافتن

وسعت عشق به اندازه ی دل آدمی است.

 

و همیشه عاشق والاتر از معشوق هست

از عشق زنجیری نساز که وجودی را به اسارت کشد

که ظالم ترینی

نه عاشق ترین

 

اگر هوای تو دارد باز خواهد گشت

سینه سرخی خواهد شد با ارمغانی از ترانه ها و نغمه های زیبا

که تا همیشه برایت خواهد خواند

بی آنکه هراس از دست دادن

او را در قفس افکند

 

و شاید ققنوسی شود که حتی اگر به آتشش افکنی با جانی دوباره

عاشق ترین باشد 


ماه باید مجال خودنمایی بیابد  تا عظمت خورشید از نگاهی پنهان نماند


 

 

+نوشته شده در سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:,ساعت11:5توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 

+نوشته شده در دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:,ساعت19:36توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 

+نوشته شده در دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:,ساعت19:32توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 اگــه کسی خندیــد فکر نـکــُن آدم شادیـــِـه !


شایـــد از همــه چـیز بــُـریـده

 

شایـــد خـسـتـــه َس !


شایـــد خنده رو لباشـه،تا غم تو سینه ش دیده نـشــه !


گفتم: خدای من دقایقی بود در زندگانیم که هوس میکردم سر 


سنگینم را که پرازدغدغه های دیروز بود و هراس فردابرشانه های

صبورت بگذارم آرام برایت بگویم و بگریم...درآن لحظات شانه های

 تو کجا بود؟

ندایی آمدکه: عزیزتر ازهرچه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی

بلکه در تمام لحظات بر پروردگار تکیه کرده ای و پروردگارت خود را 

آنی از تو دریغ نکرده است. پروردگار همچون عاشقی که به معشوق

خود مینگرد با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته است.

گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آنهمه دلتنگی اینگونه زار بگریم؟

 

گفت: عزیزتر از هر چه هست اشک تنها قطره ای است که قبل از

آنکه فرود آید عروج می کند. اشکهایت به پروردگار رسید و او آنها را

یکی یکی بر زنگارهای روحت ریخت تا باز هم از جنس نور باشی و

از احوال آسمان. زیرا تنها اینگونه میشود تا همیشه شاد بود.

 

گفتم: آخر ان چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشتی؟

 

گفت: بارها صدایت کردم و آرام گفتم از این راه نرو که به

جایی نمیرسی و اما تو هرگزگوش نکردی و آن سنگ بزرگ

فریاد پروردگار بود که:

عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجا آباد هم

نخواهی رسید.

 

گفتم: پس چرا آنهمه درد در دلم انباشتی؟

 

گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی چیزی نگفتی...

پناهت دادم تاصدایم کنی چیزی نگفتی...

 

آخرتو بنده من چاره ای نبود جز نزول درد...

و تنها اینگونه شد که تو صدایم کردی.

 

گفتم:پس چرا همان باراول که صدایت کردم درد را ازدلم نراندی؟

 

گفت: اول بار که گفتی خدا...من آنچنان به شوق آمدم که حیفم

آمد بار دگر خدای تو را نشنوم. تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر

برای شنیدن خدایی دیگر...

من میدانستم که تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار

نمی کنی و گرنه همان باراول دردت را دوا میکردم.


 

گفتم: ای مهربان ترین مهربان دوست دارمت.

 

گفت:عزیزتر از هر چه هست دوست تر دارمت.

+نوشته شده در دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:,ساعت18:57توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 

اوّليـْטּ حــس مــآבرمـْـ بــہ مَـنּْ



!!! تــَهــوُع بــُــوבْ !!!



اَز بـقيـــہ هيچْ انتظـــــآرے نـَבارَمـْ....
 
 

 

بَعضے وَقتـــا دوسـ دارَمـــ

 


 

دستَمُـ بذارَمـــ زیــر فَکَمـ


 

چِشمــ تــو چِشمــ خُــدا بِشَمــ


 

و بِهشـ زُل بِزِنَمــ و بِگَمــ  مثلا کِهــ چے؟؟؟

 

 

 

 

مگه قلــبـــــ مـــن بـــتـــــــ بــود...؟


که خدا تـــو را


براي شـکـستــنــ ـش فرستاد…

 

 

سلام دوستاي گلم چطورين؟ به پيشنهاد يكي از دوستاي ماهم كه خييييييلي دوسش دارم قراره تا بعد از امتحانام ديگه آپ نكنم وبچسبم به درسم واسم دعاكنيد امتحانامو عالي بدم واااااااااي بعدشم كنكور دارم ....پس فعلا بااااااااي خيلي دوستون دارم

 

 

 

آنقدر ميوه هاي سمپاشي شده به خوردمان دادند
که اين روزها
با حرف هايمان هم ، آدم مي کشيم . . .

 

 

چـه【 زخـم 】هـایی بـر בلـم خـورב ؛تـا یــاב گرفــتم ...

 

کـه هـیــچ【نــــوازشـی 】،

بـــــــــیבرב نــیست! !

 

+نوشته شده در یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت18:11توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 
كــاش گاهي خدا

 

از پشتـــ ابرها مي آمد

گوشمـــ را محكم ميگرفتـــ و داد ميزد:

آهــاي!بگيـــر بشين ! انقد غر نزن! همينه كه هستـــ ...

بعد يه چشمكــ ميزد و تو گوشم ميگفتـــ:

همهـ چي درست ميشه....

 

بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند !

اما….

از چشـــــم هایشان معـلـوم است که

اشکــــی به بــزرگی یــک سـکــــوت ،

گــــوشه چشـمـشان به کمیــــــن نشــستـه...

شنیده بودم " پـــا "، " قــلب دوم " است

امّا باور نداشتــــــــم

تا آن زمــــان كه فهمیــــدم

وقتـــــی دل مانـــدن ندارم ...

پای ایســــتادن هــــــــــم نیست ...!!! ♥♥

 

اینــــجا تا پیراهـــنت راســـیاه نبینند

باور نمـــی کنند چیزی

از دســــت داده باشـی ...!!!♥♥♥


شبها


زیر دوش آب سرد


رها میکنم  بـغـــــض



زخمهایم را


هیــــچ کس اشکهای  بی کسی ام را  نــدیــد


با حق به جانبی میگویند

خیلی خوشی


خوشی زده زیر دلــــت!


هه ...


آری! من میخواهم تو اینگونه بیندیشی !

 

+نوشته شده در چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت9:33توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

سلام دوستاي جيگلم حالم چند روزيه بهتر شده ديگه فعلا بغض نميكنم ولي نميدونم ديشب چم شده بود از سردرد داشتم ميمردم ديگه فك كنم عينكي شدنم حتمي شده وااااااااااااااااااي

روز زن و مادر به همه ي خانوما و مادراي مهربون به خصوص مامان جونيه خودم كه عاشقشم تبرييييييييييييييييييك!!!!

باكسي كه دوسش داري فيلم نبين،آهنگ گوش نده،پياده روي نرو،خاطره نساز!وقت نبودنش ميفهمي كه چي ميگم

اين روزها هركي منو ميبينه ميگه واااااي خوشبحالت چقد لاغرشدي رمز موفقيتت چي بوده؟من فقط لبخند ميزنم وتو دلم ميگم:بازيچه شدن

نبين كه ميخندم من يكي..........باوركردم..كارم از گريه گذشته...

اين روزها برخي ها از سپرده ات هم بهره ميخواهند..دلت را به هر كسي مسپار

من خيلي وقته كارت قرمزمو گرفتم..فقط دارم اروم اروم زمينو ترك ميكنم واسه وقت كشي...!

دلم ميگيرد وقتي ميبينم او هست...من هم هستم.....اما قسمت نيست.!

بعضي هارو از دور كه ميبيني ميدرخشن......جلو كه ميان ميبيني درخششون مال خورده شيشه هاشونه.....!

كاش بعضي ها بدونن مخاطب خاص شدنشون نتيجه ي احساسات خاص طرف مقابلشونه نه ويژگي هاي فرديشون

خوش بحالت فاحشه..چون با تنت بازي ميكنن نه بادلت.........!

خدايا مگر خودت بهم حق انتخاب ندادي؟پس چرا انتخابم درآغوش كس ديگري است؟

+نوشته شده در چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت9:9توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

"نامه یک زن ایرانی به مرد هموطنش"


پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: "قیمتت چنده خوشگله؟"

سواره از کنارت گذشتم، گفتی: "برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!"

در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود

زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی

در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی

در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: "زهر مار!"

در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود

در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم

نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی

مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی!

تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است

من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام

عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی

عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد

من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ

من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر

وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است

وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است
نه دیگر من به حقوق خود واقفم، و برای گرفتن برابری در مقابل تو تا به انتها استوار و مستحکم ایستاده ام زیرا به هویت خود رسیده ام، به هیچ وجهی از حق خود نخواهم گذشت
من با تو برابرم، مرد
احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم
احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی
احتیاجی ندارم که تو حامی باشی
خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم
با تو شادم آری، اما بدون تو هم شادم!
من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم
من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم
به من بگو ترشیده، هرچه می خواهی بگو. اما افتخار همبستری و همگامی با مرا نخواهی یافت تا زمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی
گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و در غیر اینصورت ترشیده می شدند و در خانه پدر مایه سرافکندگی بودند
امروز تو برای هم گامی با من (و نه تصاحب من - که من تصاحب شدنی نیستم) باید لیاقت و شرافت و فروتنی خود را به اثبات برسانی
حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد
خودم را نه به قیمت هزار سکه و یک جلد کلام الله که به هیچ قیمتی به تو نخواهم فروخت
روزگاری می رسد که می فهمی برای همگامی با من باید لایق باشی - و نیز خواهی فهمید همگام شدن با من به معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من نخواهد بود
هرگاه مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد
ممکن است دوست و همراه تو شوم اما ملک تو نخواهم شد ...


fvبرگرفته از وبلاگ سكوت شب

 

 

جمعه 18 آذر 1390
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
|

+نوشته شده در سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت10:43توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

الزايمر درد نيس براي بعضي ها درمان است

     گيسوانم نوازش دستي راميخواهد باطعم ناز...نه نياز  

+نوشته شده در دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت11:16توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 

زمين گرده يعني بامن شروع كردي بامنم تمومش ميكني

بازم ميل خودته...برو دوراتو بزن

بگذار انچه از دست رفتنيست از دست برود من انچه را ميخواهم كه به رنگ التماس الوده نباشد

ادمها دروغ نميگويند...

اگرچيزي ميگويند صرفا احساسشان درهمان لحظه است....نبايد روش حساب كرد

سلام دوستاي گلم

امروزبهترم چون ديروز باعقشم كلي بهم خوش گذشت 

دوستاي جون جونيم واسه تبادل لينك منو اول تو وب خودتون لينك كنيد بعدش درصورت لينك شدن من توسط شما سيستم بطورخودكارشمارو تو وب من لينك ميكنه

+نوشته شده در دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت11:6توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

 

از همه شاكيم...

چرا انقد دل منو ميشكونيد؟؟؟؟؟؟مگه من چيكار كردم؟؟؟انقد دلخورم ميكنيد كه داغون ميشم 

خسته ام............كوه نكنده ام

.

.

.

دل كنده ام...........!

نميدونم بمونم و ببخشم يا......

يا چشامو رو عشقم ببندم وبرم........

سردوراهي موندم.............

يه وقتايي حس ميكني انقدر غصه هات بيشماره كه...

كه حتي دنياهم جاشونداره

خودم له شدم تا تو غمگين نشي

شكستم كه هيچوقت دلت نشكنه تو هرجايي هستي شاد باش كه اين اخرين ارزوي منه

ولي بعضي وقتا فك ميكنم خيلي ادم ناشكريم چون اين همه ادم داره واسم بال بال ميزنه ولي من............

اين نيز بگذرد.................

+نوشته شده در یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:حرف دلم,ساعت10:56توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |

بعد از مدتها دارم باز مينويسم.........

سلااااااااااااااااااااااااام حالم اين روزا اصلا خوب نيس يه جوري زخم خوردم كه موندم بايد چه جوري خوبش كنم

دلم اين روزا خيلي تند تند ميگيره هرلحظه بغض ميكنم ولي نه كاري از بقيه برمياد نه خودم ميتونم كاري كنم.............

به قول يكي ناراحتيام انگار واسه خودم ساخته شدن و درست نميشن

+نوشته شده در یک شنبه 8 ارديبهشت 1398برچسب:حرف دلم,ساعت10:42توسط فرشته ي جامانده روي زمين | |